koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با shade

shade

اسم

US /ˈʃeɪd/

shades

(اسم) سایه سار، سایه بان، جایی دور از نور آفتاب (دو مثال اول) – آباژور (lampshade - پوششی که نور چراغ را تعدیل می کند) - پرده پنجره (window shade) – shades همچنین به معنی عینک آفتابی است (sunglasses – مثال آخر)

She was sitting in the shade of a large oak tree.

او در سایه یک درخت بلوط بزرگ نشسته بود.

He used his hand as a shade as he looked out into the bright sunlight.

او وقتی که داشت در میان نور شدید افتاب می نگریست، از دستش به عنوان سایه بان چشمش استفاده کرد.

a pair of shades

یک جفت عینک آفتابی

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) سایه یک تصویر یا یک نقاشی یا یک طراحی و غیره (مثال اول) – رنگ متمایل به یک رنگ یا طیفی از رنگ ها که به یک رنگ شباهت و غرابت دارند (مثال دوم و سوم) – shade of meaning/opinion/feeling etc معنی یا نظر و غیره خاصی از چیزی که معمولا کمی از بقیه فرم ها متفاوت است (مثال آخر)

strong contrasts of light and shade

تضادهای قدرتمندی از نور و سایه

different shades of yellow

طیف های مختلفی از رنگ زرد

a bright shade of pink

یک رنگ روشن متمایل به صورتی

The phrase has many shades of meaning.

این اصطلاح معنی های مختلف زیادی دارد.

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) draw the shades on پایان دادن به چیزی که برای مدت ها ادامه داشته است - have it made in the shade زندگی راحتی داشتن یا در شرایط راحتی بودن - put (someone or something) in the shade خیلی بهتر از کسی یا چیزی بودن - shades of اینکه بگویید که کسی یا چیزی شما را بیاد کسی می اندازد (مثال اول)

The food was horrible – shades of school dinners.

غذا خیلی بد بود – مثل شام های مدرسه.

shade

فعل

shades; shaded; shading

(فعل) پوشاندن چیزی از نور آفتاب، سایه کردن – سایه زدن در یک طراحی و غیره یا تاریک تر کردن نسبت به بقیه طراحی (مثال دوم و سوم) – سیاهنمایی کردن حقیقت - تبدیل شدن یا تغییر کردن به آرامی - shade into تبدیل شدن یا تغییر کردن به آرامی

She shaded her eyes with her hand.

او با دست خود، چشم هایش را سایه کرد.

Students shade the squares on multiple-choice tests.

دانش آموزان در آزمون های چند گزینه ای مربع ها را تیره می کنند.

the shaded areas on the map

مناطق تیره روی این نقشه

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها