برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با test + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با test
(اسم) آزمون، تست، امتحان – آزمایش، تست (مثال چهارم) - put (someone or something) to the test کسی یا چیزی را در معرض یک امتحان قرار دادن (مثال آخر)
قبول شدن/رد شدن در یک آزمون
آزمون بینایی/شنوایی
a test of will
آزمون اراده
a drugs test
تست مواد مخدر (آزمایش اعتیاد)
Sara's students are putting her patience to the test.
دانش آموزان سارا، صبر او را مورد امتحان قرار دادند.
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) stand the test of time به قوت خود ادامه دادن، کماکان خوب بودن - test of (your) character آزمونی برای خودشناسی در شرایط سخت
Sara and john celebrated their fourteenth wedding anniversary. Their marriage has stood the test of time.
سارا و جان چهاردهمین سالگرد ازدواج خود را جشن گرفتند. ازدواج آنها به قوت خود باقی است. (هنوز هم زندگی مشترک آن ها موفق است)
test
فعل
tests; tested; testing
(فعل) آزمون گرفتن، امتحان کردن، سنجیدن - test the water/waters واکنش مردم را قبل از به کارگیری چیزی سنجیدن (مثال آخر)
Multiple-choice questions tested the students’ knowledge.
سوالات چند گزینه ای معلومات دانش آموزان را سنجید.
He tested positive for HIV.
تست HIV او مثبت شد.
Candidates like to test the waters before running for office.
کاندیداها قبل از اینکه وارد رقابت های انتخاباتی شوند دوست دارند واکنش مردم را ببینند.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: