برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با waste
ترجمه و جمله با waste
(اسم) استفاده بد از چیزی (اتلاف، هدر رفت) – ضایعات چیزی (مثال دوم و سوم) – wastes یک سرزمین یا منطقه بایر و خالی از سکنه یا گیاه (مثال آخر)
اتلاف وقت/پول
household waste
ضایعات خانگی
The emphasis now is on recycling waste.
اکنون تاکید روی ضایعات قابل بازیافت است.
They were building railways and digging roads in the frozen wastes of Siberia.
آن ها داشتند در سرزمین بایر سیبری راه آهن و جاده درست می کردند.
waste
فعل
wastes; wasted; wasting
(فعل) هدر دادن (دو مثال اول) – کشتن کسی - waste away ضعیف شدن و لاغر شدن به دلیل بیماری را کمبود غذا (مثال آخر)
Why should I waste my time with you?
چرا من باید وقتم را با تو هدر دهم؟
His talents were being wasted as a teacher.
استعداد او دارد به عنوان یک معلم هدر داده می شود.
She didn't want her parent to see her wasting away from the cancer.
او نمیخواست والدینش ضعیف شدن او را به دلیل سرطان ببینند.
waste
صفت
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: