برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با block
ترجمه و جمله با block
(اسم) یک توده یا قطعه از سنگ یا چوب یا پنیر و غیره که معمولا به شکل مکعب است (مثال اول) – بلوک یا منطقه ای که توسط چهار خیابان احاطه شده است (مثال دوم) – یک ساختمان بزرگ که به بخش های زیادی تقسیم شده است (مثال سوم)
a block of ice
یک قطعه یخ
My friend and I live on the same block.
من و دوستم در یک بلوک زندگی میکنیم.
an apartment block
یک بلوک آپارتمانی
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) مانع، سد (مثال اول) – یک وقفه فکری (مثال دوم) – یک مجموعه که یک واحد یکپارچه را تشکیل دهد (مثال سوم) – یک مقدار از چیزی، مجموعه از چیزی (مثال چهارم) - chip off the old block مثل پدر یا مادر خود رفتار کردن - knock someone's block off محکم کسی را زدن - new kid on the block کنایه از عضو تازه یک گروه - on the block یا on the auction block برای فروش در یک حراج (مثال آخر)
a block to peace
یک مانع برای صلح کردن
a mental block
یک وقفه فکری (برای لحظه ای توانایی فکر کردن یا تمرکز کردن را از دست دادن)
خریدن یک بلوک از سهام (معامله بلوکی یعنی در بازار سرمایه یعنی: سفارش خرید یا فروش بخش بزرگی از سهام یک شرکت)
a block of text
بخش متنی
Some valuable paintings went on the block today.
چند نقاشی ارزشمند امروز به حراج گذاشته شدند.
block
فعل
blocks; blocked; blocking
(فعل) بلاک کردن یا بستن جایی مانند یک جاده (دو مثال اول) – مانع شدن (مثال سوم) – جلوی دید را گرفتن
A massive dead bear was blocking the road.
یک خرس مرده عظیم الجثه جاده را بسته بود.
The protesters blocked the road to the parliament.
معترضین جاده منتهی به مجلس را بستند.
The government blocked publication of the report.
دولت جلوی انتشار آن گزارش را گرفت.
(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) block in الف: راه خروج یا حرکت یک خودرو را بستن ب: پوشاندن چیزی با رنگ و غیره
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: