koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

بخش های مختلف وب سایت کوبدار
قسمت های مختلف وب سایت آموزشی کوبدار
صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت جستجو در سایت کوبدار
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با study

study

فعل

US /ˈstʌdi/

studies; studied; studying

(فعل) مطالعه کردن، تحصیل کردن (دو مثال اول) – بررسی کردن، به دقت به چیزی توجه کردن (مثال سوم)

He studied hard.

او خیلی مطالعه کرد.

He's studying to be a doctor.

او برای دکتر شدن تحصیل می کند.

He said that he want time to study this contract thoroughly before signing it.

او گفت که زمان می خواهد تا این قرار داد را قبل از اینکه امضا کند به طور کامل بررسی نماید.

study

اسم

studies

(اسم) مطالعه، تحقیق، تحصیل (دو مثال اول) - somebody’s studies زمینه یا موضوع تحصیل یا تحقیق کسی (مثال سوم) – اتاقی در یک خانه که برای کار یا مطالعه استفاده می شود – یک نقاشی یا طراحی کوچک و همراه با جزئیات مخصوصا قبل از ترسیم یک تصویر بزرگ (مثال چهارم)

a study of American wild birds

مطالعه پرندگان وحشی آمریکا

The effect of family changes on children's academic success is a new subject for study.

تاثیر تغییرات خانواده بر روی موفقیت علمی بچه ها یک عنوان برای تحقیق است.

I gave up my studies when I got married.

وقتی ازدواج کردم مطالعاتم را کنار گذاشتم.

The paintings feel like studies rather than finished pieces.

این نقاشی ها در مقایسه با آثار تمام و کمال، طراحی های جزئی به نظر می رسند. (اینطور به نظر می رسند که این ها بخشی از یک نقاشی کامل هستند و باید اشیا یا موضوعات دیگری هم در نقاشی باشد تا مفهوم را به طور کامل برساند)

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها