برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با effect
ترجمه و جمله با effect
(اسم) تاثیر – احساس یا حالتی که به وسیله چیزی ایجاد می شود (جلوه)
The defeat had a terrible effect on the team's spirits.
شکست تاثیر وحشتناکی روی روحیه تیم داشت.
It could have effects on other businesses as well.
این ممکن است تاثیراتی روی کسب و کار های دیگر هم بگذارد.
The color gives the effect of being warm.
این رنگ احساسی از گرم بودن به دست می دهد.
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) for effect برای ایجاد یک احساس یا واکنش – افکت صوتی یا تصویری (مثال دوم) - takes effect یا comes into effect یا goes into effect اجرا می شود یا (در مورد یک دارو) عمل می کند
Before making the announcement, he paused for dramatic effect.
قبل از ایراد اعلامیه، او برای ایجاد احساس عاطفی، مکس کرد.
sound effects
افکت های صوتی
The law went/came into effect today.
آن قانون امروز اجرا شد.
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) in effect در عمل، در حقیقت (مثال اول) - be in effect (در مورد یک قانون یا سیستم) در حال اجرا یا استفاده - to that effect یک چیزی در همین مایه ها (مثال دوم) - effects مِلک یا دارایی (مثال سوم)
effect
فعل
effects; effected; effecting
(فعل) ایجاد کردن، باعث چیزی شدن
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: