koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با shut

shut

فعل

US /ˈʃʌt/

shuts; shut; shutting

(فعل) بستن چیزی، بسته شدن (دو مثال اول) – تعطیل کردن، بستن (مثال سوم) - shut away کسی یا چیزی را جدای از بقیه قرار دادن (مثال سوم)

The door won't shut.

در بسته شد.

The bank shuts at 2.

بانک ساعت 2 بسته می شود.

They plan to shut the factory by the end of the year.

آن ها می خواهند کارخانه را تا آخر سال تعطیل کنند.

He was twelve years old when he was shut away for stealing an apple.

او دوازده ساله بود که بخاطر دزدیدن یک سیب زندانی شد.

(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) shut down الف: تعطیل کردن یا بستن (مثال اول) ب: از کار افتادن چیزی (مثال دوم) ج: مغلوب کردن، از پیروزی باز داشتن - shut in الف: کسی را در اتاقی یا جایی زندانی کردن (مثال سوم) ب: دست یا انگشت خود را لای چیزی گیر انداختن

The factory shut down.

کارخانه تعطیل شد.

The computer system will be shut down by the weekend.

این سیستم کامپیوتری تا آخر هفته از کار می افتد.

Her parents shut her in an upstairs room.

والدینش او را در اتاق طبقه بالا زندانی کردند.

(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) shut off الف: از کار انداختن یا خاموش کردن (دو مثال اول) ب: خود را از بقیه جدا کردن (مثال سوم) - shut out الف: از ورود کسی به جایی جلوگیری کردن (مثال چهارم) ب: کسی را از حریم خصوصی خود دور کردن (مثال آخر) ج: از امتیاز گرفتن حریف جلوگیری کردن

She shut off the car.

او ماشین را خاموش کرد.

Shut off the electricity.

برق را قطع کن.

The valley is shut off from the modern world.

این دره از دنیای مدرن جدا نگه داشته شده است (تحت تاثیر قرار نگرفته است).

He locked the door and shut her out of the room.

او در را بست و از ورود آن پسر به اتاق جلوگیری کرد.

How can I help you if you just keep shutting me out all the time?

چطور می توانم به تو کمک کنم اگر تو هی مرا از خود دور کنی؟

(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) shut up الف: سکوت کردن یا ساکت شدن از خنده یا حرف و غیره (مثال اول) ب: بستن و قفل کردن همه درهای جایی ج: کسی را در جایی حبس کردن - shut your mouth یا shut your face اینکه به کسی بگویید خفه شود

I decided to shut up before I made things any worse.

من تصمیم گرفتم، قبل از اینکه اوضاع را بدتر کنم، ساکت شوم.

shut

صفت

(صفت) بسته - with your eyes shut با چشم بسته، خیلی آسان

Keep your mouth shut.

دهانت را بسته نگه دار. (همچنین کنایه از اینکه رازی را نگو)

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها