برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با sail + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با sail
(فعل) با کشتی یا قایق سفر کردن – حرکت کردن یا شروع کردن یک سفر روی آب (مثال آخر)
The ship was sailing to Turkey.
کشتی به سمت ترکیه حرکت می کرد.
John took us out sailing on the lake.
جان ما را به قایقرانی در آن دریاچه برد.
to sail into port
با قایق به بندر رفتن
We sail at 2 p.m. tomorrow.
ما فردا ساعت 2 بعد از ظهر حرکت می کنیم.
sail
اسم
sails
(اسم) بادبان – یک مسافرت دریایی (مثال دوم) - in full sail یا at full sail با تمام ظرفیت بادبانهای حرکت کردن، حرکت کردن به صورتی که همه بادبانها برافراشته شده اند - set sail شروع کردن به مسافرت دریایی (مثال سوم)
All the sails were unfurled.
همه بادبانها باز شد.
It's a two-day sail from here to the nearest island.
از اینجا تا نزدیکترین جزیره یک سفر دریایی دو روزه است.
We only set sail a month ago, but it feels like we've been at sea for years now.
ما تنها یک ماه است که سفر خود را آغاز کرده ایم ولی مثل این است که سال ها در دریا بوده ایم.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: