برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با on + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با on
(حرف اضافه) روی، در – نزدیک (مثال ششم) – برای تعیین مکان چیزی
برف روی زمین است.
Stand on one foot.
روی یک پا بایست.
I heard that song on the radio.
او آن را در رادیو شنید.
He slapped me on his face.
او به صورت آن مرد سیلی زد.
حلقه ی در انگش او (حلقه ای که او به انگشت داشت)
یک روستا نزدیک دریا
ماشین من در سمت چپ قرار دارد.
(حرف اضافه – ادامه بررسی معنی واژه) برای تعیین و نشان دادن زمان – فورا و بعد از چیزی – در خصوص چیزی
on your birthday
در تولد شما (هنگام تولد شما)
What was your first reaction on hearing the news?
اولین واکنش شما بلافاصله بعد از شنیدن خبر چی بود؟
a discussion on a new office
بحث در خصوص یک دفتر جدید
(حرف اضافه – ادامه بررسی معنی واژه) با، بر اساس، بر پایه – برای اشاره کردن به وسیله سفر – برای اینکه بگویید چیزی یا کسی برتری دارد
Foods are on me.
غذا ها با من است. (من حساب می کنم)
I came on my bike.
من با دوچرخه ام آمدم.
I'm very talented but have nothing on my brother.
من خیلی با استعدادم ولی برتری نسبت به برادرم ندارم. (او بهتر است)
(حرف اضافه – ادامه بررسی معنی واژه) on it روی مسئله ای کار کردن
Don't worry, I'm on it.
نگران نباش، من دارم روی آن کار می کنم.
on
قید
(قید) پوشیدن - پوشاندن، لمس کردن یا فرم دادن بخشی از چیزی – به سمت، به
Put your shirt on.
پیراهنت را بپوش.
Put your shoes on.
کفشت را بپوش.
Put the lid on.
درپوش آن را بگذار.
بچه ها به خانه رفتند.
(قید – ادامه بررسی معنی واژه) ادامه پیدا کردن کاری یا یک فعالیتی یا یک رویدادی – از یک نفر یا یک چیزی به دیگری – برای اشاره به کار افتادن یا روشن شدن
او بدون استراحت کردن به کار ادامه داد.
When you're done with it, would you pass it on to Paul?
وقتی کارت با آن تمام شد، آن را به پائول می رسانی؟
Turn the TV on.
تلویزیون را روشن کن.
(قید – ادامه بررسی معنی واژه) سوار شدن به اتوبوس و غیره
Get on the bus.
سوار اتوبوس شو.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: