برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با shoe + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با shoe
(اسم) کفش (هر لنگه) – shoes موقعیت یا شرایط کس دیگری (دو مثال آخر) – نعل اسب (horseshoe)
He put on his new pair of shoes.
او یک جفت کفش نو پوشید.
to lace up your shoes
بند کفش های خود را بستن
Try to put yourself in their shoes.
تلاش کن که خودت را در موقعیت آن ها قرار دهی. (تصور کنی)
It’ll be hard to find someone to fill Sara’s shoes.
سخت خواهد بود تا کسی را پیدا کنی که جای سارا را پر کند. (به خوبی سارا باشد)
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) if the shoe fits یا if the shoe fits, wear it اینکه به کسی بگویید که شما معتقد هستید که نقدی یا حرفی درباره او درست است و باید بپذیرد - the shoe is on the other foot اینکه بگویید یک موقعیت نسبت به گذشته وارونه شده است (مثال دوم)
I know you don't like being called unreliable, but if the shoes fits, wear it.
من می دانم که تو دوست نداری غیر قابل اعتماد خطاب شوی ولی به نظر من باید قبول کنی که هستی.
When the policeman was arrested, he learned what it was like to have the shoe on the other foot.
وقتی آن افسر پلیس دستگیر شد، او یاد گرفت که وقتی خودش قبلا این کار را می کرد چه شکلی بود. (چه طعمی داشت)
shoe
فعل
shoes; shod /ˈʃɑːd/ همچنین عمدتا در آمریکایی shoed /ˈʃuːd/ ; shoeing /ˈʃuːwɪŋ/
(فعل) نعل کردن اسب
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: