برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با finger + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با finger
(اسم) انگشت (مثال اول) – هر چیز انگشت مانند - all fingers and thumbs خیلی بی دست و پا، دست و پا چلفتی - cross your fingers به خوش شانسی امیدوار بودن (مثال دوم) - have/keep your finger on the pulse of something درباره آخرین مطالب در خصوص چیزی اطلاع داشتن، اطلاعات بروز داشتن - have a finger in a/the pie در چیزی سهم داشتن، به چیزی علاقه داشتن - give sb the finger انگشت وسط را به نشانه فحش به کسی نشان دادن - have your fingers in the till از محل کار خود پول دزدیدن - have your finger on the trigger آماده برای کاری (مثال سوم) - not lift/raise a finger هیچ تلاشی برای کمک نکردن - point the finger at sb متهم کردن کسی (مثال چهارم)
I cut my finger when I was chopping onions.
وقتی داشتم پیازها را ریز می کردم انگشتم را بریدم.
I crossed my fingers and hoped that I would be chosen.
امیدوار بودم که خوش شانس باشم و انتخاب شوم.
They have their finger on the trigger to start a nuclear war.
برای شروع یک جنگ اتمی ما همگی انگشتمان روی ماشه است.
Let's stop pointing fingers at each other and try solve the problem!
بیایید یکدیگر را متهم نکنیم و تلاش کنیم تا این مشکل را حل کنیم!
finger
فعل
fingers; fingered; fingering
(فعل) چیزی را با انگشت خود لمس کردن – شناسایی کردن کسی به عنوان یک متهم
fingered the sales clerk as the thief
منشی فروش را به عنوان دزد شناسایی کردن
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: