برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با drag + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با drag
(فعل) روی زمین یا سطح دیگری کشیدن - drag somebody/yourself away/out قانع کردن کسی برای آمدن یا رفتن به جایی علی رغم میل او
If the box is too heavy to lift, just drag it over here.
اگر آن جعبه خیلی سنگین است، فقط آن را تا اینجا بکش.
He came in, dragging his three children behind him.
او در حالی که سه تا بچه خود را پشت سرش کشان کشان می آورد، وارد شد.
I'm sorry to drag you all this way in the heat.
ببخشید که همه شما را در این گرما به این راه کشاندم.
(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) drag out بیش از اندازه نیاز چیزی یا اتفاقی را کش دادن (مثال اول) - drag down الف: کسی را ناراحت یا ضعیف کردن ب: شرایط کسی را بد کردن (مثال دوم) ج: قیمت، کیفیت یا سطح چیزی را پایین آوردن - drag into کسی را درگیر چیزی کردن (مثال سوم)
They should make a decision now instead of dragging out the discussion.
به جای کش دادن به آن تصمیم، همین حالا باید تصمیم بگیرند.
Don’t let them drag you down to their level.
اجازه نده که آن ها سطح تو را مثل خودشان کنند. (کاری کنند که تو هم مثل آنها پست باشی)
Don't drag the children into this.
بچه ها را وارد این قضیه نکنید.
drag
اسم
drags
(اسم) چیزی یا کسی که آزار دهنده یا کسل کننده یا نا امید کننده است (مثال اول) – مشکل – یک پُک زدن از یک سیگار و غیره - (در فیزیک) فشار هوایی که با حرکت هواپیما و غیره مقاومت میکند - in drag لباسی مانند جنس مخالف پوشیدن
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: