koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

بخش های مختلف وب سایت کوبدار
قسمت های مختلف وب سایت آموزشی کوبدار
صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت جستجو در سایت کوبدار
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با join

join

فعل

US /ˈʤoɪn/

joins; joined; joining

(فعل) ملحق شدن برای انجام کاری (مثال اول) – عضو جایی شدن (مثال سوم) – وصل کردن (مثال سوم)

Why don’t you ask your sister if she would like to join us for lunch?

چرا از خواهرت نمی خواهی که اگر مایل است برای ناهار به ما بپیوندد؟

They’ve decided to join a gym.

آن ها تصمیم گرفته اند که در یک باشگاه عضو شوند.

Join the two sections of pipe together.

این دو بخش لوله را به هم وصل کنید.

(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) به هم رسیدن جاده یا رودخانه (مثال اول) - join hands دست کسی را گرفتن، کنایه از همکاری کردن (مثال دوم) - join forces همکاری کردن - join (someone) in marriage/matrimony ازدواج کردن با کسی - join the club اینکه بگویید که کسی مشکلی را دارد که شما هم دارید (به جمع ما خوش آمدی! – مثال سوم)

the place where two roads/rivers join together

مکانی که دو جاده/رودخانه به هم می رسند

We can accomplish great things if we all join hands and work together.

اگر ما همگی دست هم را بگیریم و با هم کار کنیم می توانید کار های بزرگی انجام دهیم.

If you're confused, join the club!

اگر شما سر در گم شده اید، به جمع ما خوش آمدید! (ما هم مثل شما سر در گم هستیم)

(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) join the crowd عضوی از یک گروه شدن - join up الف: پیوستن، یکدیگر را ملاقات کردن (مثال اول) ب: به ارتش پیوستن

I'll join up with the group later.

من بعدا به گروه میپیوندم.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها