معنی arrangement به فارسی | دیکشنری آموزش زبان انگلیسی کوبدار
مجموعه های آموزش زبان انگلیسی کوبدار:
1: آموزش 504 واژه ضروری زبان انگلیسی 2: آموزش لغات پرکاربرد جهت شرکت در آزمون های زبان انگلیسی(اسم) برنامه، آمادگی (سه مثال اول) – توافق (مثال چهارم) – آرایش یا ترتیبی که از کنار هم قرار گرفتن چیز ها به صورت مشخص بدست می آید (مثال آخر)
I will make arrangements for you two to meet this week.
من برای ملاقات شما در این هفته برنامه ها را تنظیم خواهم کرد. (من مقدمات ملاقات شما در این هفته را مهیا خواهم کرد.)
I am in charge of all the travel arrangements.
من مسئول همه آماده سازی های سفر هستم.
The family has very unusual living arrangements.
این خانواده برنامه های زندگی خیلی غیر معمولی دارد.
I'm sure we can come to an arrangement.
مطمئن هستم که ما میتوانیم به یک توافق برسیم.
Who did this beautiful flower arrangement?
چه کسی این گل آرایی زیبا را انجام داد؟
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) یک قطعه موسیقی که برای اجرا با یک آلت یا صدای دیگر تغییر داده شده است، قطعه اقتباسی