معنی black به فارسی | دیکشنری آموزش زبان انگلیسی کوبدار
مجموعه های آموزش زبان انگلیسی کوبدار:
1: آموزش 504 واژه ضروری زبان انگلیسی 2: آموزش لغات پرکاربرد جهت شرکت در آزمون های زبان انگلیسی(صفت) مشکی، سیاه – سیاه پوست، سیاه پوستی (مثال دوم) – (در مورد چای یا قهوه) بدون شکر یا شیر (مثال سوم)
black hats
کلاه های مشکی رنگ
Black Americans
آمریکایی های سیاه پوست
black coffee
قهوه بدون شیر یا شکر
black
اسم
blacks
(اسم) رنگ مشکی، تاریکی (دو مثال اول) - black and white سیاه و سفید (مثل یک عکس سیاه و سفید) – مردم سیاه پوست (مثال سوم) - in the black سود کردن (مثال آخر)
black
فعل
blacks; blacked; blacking
(فعل) black out الف: ناگهان از هوش رفتن ب: خط خطی کردن چیزی تا خوانده نشود ج: تاریک کردن جایی د: جلوی پخش برنامه تلویزیونی یا رادیو را گرفتن (مثلا آنتن نمیدهد)