برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با easy + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با easy
(صفت) آسان (دو مثال اول) - easy pickings چیزهایی که برای دست یابی آسان هستند - (as) easy as ABC یا (as) easy as pie یا (as) easy as falling off a log خیلی آسان - easy on the eye یا easy on the eyes راحت یا خوشایند برای نگاه کردن (مثال سوم)
She is very easy to talk to.
راحت می توان با او حرف زد.
Things are getting easier for us.
اوضاع دارد برایمان راحت می شود.
His paintings are very easy on the eye.
نگاه کردن به نقاشی های او خیلی خوشایند است.
(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) go easy الف: زیاد از چیزی استفاده نکردن یا بر نداشتن (مثال اول) ب: آسان گرفتن به کسی
Go easy on/with the pie.
کم تر از کیک بخور.
easy
قید
easier; easiest
(قید) آسان (مثال اول) - easier said than done در سخن آسان بودن ولی در عمل دشوار - breathe easy احساس راحتی کردن - easy come, easy go راحت به دست آوردن پول و زود خرج کردن یا از دست دادن آن - easy does it اینکه به کسی بگویید که کاری را آهسته و با احتیاط انجام دهد مخصوصا راه رفتن (مثال دوم) - nice and easy آهسته یا با احتیاط یا راحت - rest easy نگران نبودن - take it easy الف: خونسرد بودن یا ماندن (مثال سوم) ب: استراحت کردن ج: خداحافظ
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: