koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با shadow

shadow

اسم

US /ˈʃædoʊ/

shadows

(اسم) سایه – مقدار کمی از چیزی (مثال چهارم)

Jamie followed his mother around all day like a shadow.

جیمی تمام روز مادرش را مانند یک سایه تعقیب می کرد.

to cast/throw shadows on the lawn

سایه انداختن روی چمن

The bad news cast a shadow on the party.

اخبار بد بر روی حزب سایه افکند. (تحت الشعاع قرار داد)

It is a tragic story, but there is a shadow of hope.

این یک داستان غم انگیز است، اما مقدار کمی از امید وجود دارد.

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) سایه کسی، کسی که همیشه همراه کسی است – بخش سیاهی زیر چشم (مثال اول) – کسی یا چیزی که الان ضعیف تر یا بدشکل تر و غیره نسبت به گذشته است

She looked pale, with deep shadows under her eyes.

او رنگ پریده به نظر می رسید، همراه کبودی زیاد زیر چشمانش.

Sara seemed like a shadow of her former self.

سارا الان بدتر از گذشته خودش خود به نظر می رسد. (سایه خودش است)

shadow

فعل

shadows; shadowed; shadowing

(فعل) پوشاندن چیزی از نور آفتاب، سایه کردن – تعقیب کردن، دنبال کردن (مثال دوم) – نگاه کردن و زیر نظر گرفتن کسی یا هدف یاد گرفتن از او

She shadowed her eyes with her hand.

او با دست خود، چشم هایش را سایه کرد.

I was shadowed last night by a couple of black suits.

من دیشب توسط چند نفر که کت مشکی به تن داشتند مورد تعقیب قرار گرفتم.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها