koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با roll

roll

فعل

US /ˈroʊl/

rolls; rolled; rolling

(فعل) غلت زدن (سه مثال اول) – گرد کردن یا لوله کردن (مثال چهارم) – صدای ادامه دار ایجاد کردن (دو مثال آخر)

The coin rolled off the table.

سکه از روی میز غلت زد و به پایین افتاد.

Bob rolled over onto his stomach.

باب روی شکمش غلت زد.

She rolled down/up the car window.

او شیشه ماشین را پایین/بالا کشید.

Roll the dough into small balls.

خمیر را به صورت گلوله های کوچک در لوله کنید.

rolling thunder

خروشیدن رعد

Thunder rolled in the distance.

رعد و برق از فاصله دور می غورید.

(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) get rolling الف: ترک کردن ب: شروع کردن کاری - let's roll به کسی یا گروهی گفتن که به جایی بروند یا کاری را شروع کنند - ready to roll الف: آماده حرکت (مثال اول) ب: آماده برای شروع کاری - roll around الف: دوباره رسیدن یا دوباره اتفاق افتادن (مثال دوم) ب: غلت زدن ج: بررسی کردن و در نظر گرفتن چیزی - roll back الف: کاهش دادن چیزی یا تضعیف کردن چیزی (مثال سوم) ب: به حالت قبل برگرداندن

I am all packed and ready to roll.

من کاملا وسایلم را جمع کرده ام و آماده رفتنم.

When June rolls around, I'll go swimming in the lake.

وقتی ماه ژوئن دوباره می رسد، به دریاچه می روم تا شنا کنم.

The governor plans to roll property taxes back.

فرماندار می خواهد مالیات های املاک را کم کند.

(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) rolled into one ترکیب شدن در یک چیز یا یک فرد (مثال اول) - roll in مقدار زیادی از چیزی را داشتن (مثال دوم) ب: رسیدن به جایی مخصوصا دیرتر از موعد یا به صورت غیر منتظره (مثال سوم)

He is a businessman, community leader, and family man all rolled into one.

او یک تاجر، رهبر جامعه و مرد خانواده همه با هم است.

The money will be rolling in.

پول زیادی بدست خواهد آمد.

He finally rolled in at 3:30 in the morning.

او سرانجام ساعت سه و نیم صبح رسید.

roll

اسم

rolls

(اسم) صدای درام یا طبل مانند که کمی ادامه پیدا می کند – لیست اسامی (مثال دوم) – عمل تاس انداختن در یک بازی – یک لایه چربی زیر پوست شکم (مثال سوم)

a drum roll

صدای درام

a roll of eligible voters

لیستی از رای دهندگان واجد شرایط

the rolls of fat on her stomach

لایه های چربی روی شکم او

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) چیز بلندی که لوله شده است مانند پارچه یا فیلم (حلقه، طاقه) – عمل گردن کردن – گردش، چرخش – چانه برای نان پختن – یک دسته اسکناس – کاغذی که دور ساندویچ و غیره می پیچند - on a roll روی دور موفقیت (مثال آخر)

a roll of film

یک حلقه فیلم

a roll of her eyes

گرد کردن چشم (نشانه ای از دلخوری)

The team has been on a since midseason.

این تیم از نیم فصل به بعد روی دور پیروزی بوده است.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها