koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با tax

tax

اسم

US /ˈtæks/

taxes

(اسم) مالیات

increase/put up/raise taxes

افزایش دادن مالیات

introduce/impose/levy a tax (on sth)

مالیات وضع کردن روی چیزی

abolish/cut/reduce a tax

کم کردن مالیات

lift/remove a tax

برداشتن مالیات

tax

فعل

taxes; taxed; taxing

(فعل) مالیات وضع کردن، مالیات گرفتن – چیزی یا کسی را به مقدار یا تعدادی خیلی زیاد طلبیدن و نیاز داشتن (دو مثال آخر)

You are taxed according to your income.

از شما طبق درامدتان مالیات اخذ می شود.

It shouldn’t tax your brain too much.

این نباید خیلی ذهن شما را درگیر کند.

That job really taxed our strength.

آن کار نیروی خیلی زیادی از ما گرفت.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها