عضویت عضویت در سایت

تماس تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با small

small

صفت

US /ˈsmɑːl/

smaller; smallest

(صفت) کوچک در اندازه – کم، اندک – کم اهمیت (مثال چهارم)

a small dog

یک سگ کوچک

a small business

یک کسب و کار خورد (شامل افراد محدود یا گستره محدود)

Those shirts are available in small, medium, and large.

این پیراهن ها در ابعاد کوچک، متوسط و بزرگ موجود است.

It was only a small mistake.

این تنها یک اشتباه کم اهمیت بود.

(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) کم سن و سال، خردسال (مثال اول) – حرف کوچک (lowercase) – صدای نرم – احمقانه یا شرمنده - a big fish in a small pond کسی که در یک گروه کوچک از افراد، محبوب است - in no small measure عمدتا، خیلی (مثال دوم) - (it's a) small world وقتی گفته می شود که کسی را در جایی که انتظارش را ندارید ببینید یا به نوعی دوباره با او برخورد داشته باشید - not (in) the smallest bit اصلا

They have two small children.

آن ها دو بچه خردسال دارند.

His skill as a manager contributed in no small measure to his success.

توانایی او به عنوان مدیر، سهم عمده ای در موفقیت او داشت.

small

اسم

smalls

(اسم) چیزی که نسبت به بقیه هم نوعانش کوچک است - the small of the/your back قسمتی از کمر که از بقیه آن نازک تر است

These jeans are all smalls.

همه این شلوارها، سایز کوچک هستند.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها