برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با fly + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با fly
(فعل) پرواز کردن – سریع حرکت کردن (مثال دوم) – برافراشتن یا به اهتزاز در آوردن پرچ
We enjoy watching the birds fly over the water.
ما از تماشای پرواز کردن پرنده ها روی آب، لذت می بریم.
دیروقت است – من باید به سرعت بروم.
Flags flew from the front of every house.
پرچم ها در جلوی تمام خانه ها برافراشته شد.
(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) as the crow flies به صورت مستقیم (در مورد فاصله یا مسافت) - fly at (someone) به کسی حمله ور شدن - fly high الف: خیلی خوشحال و هیجان زده بودن ب: خیلی موفق بودن - fly in the face of یا fly in the teeth of مخالف چیزی بودن، بر خلاف چیزی بودن (مثال اول) - fly into (something) لبریز از یک احساس شدن (مثال دوم) - fly off the handle کنترل خود را از دست دادن، خیلی عصبانی شدن - fly the coop فرار کردن - let fly پرتاب کردن، فرستادن
fly
اسم
flies
(اسم) مگس – زیپ شلوار و پوشش پارچه ای روی آن (مثال دوم) – (در بیسبال) توپی که به هوا شوت شده است
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) drop like flies یا die like flies سریع و دسته جمعی مردن - fly in the ointment کسی یا چیزی که مشکل ساز است - fly on the wall کسی که مخفیانه بقیه را زیر نظر دارد - wouldn't hurt a fly کسی که بی آزار است - on the fly الف: سریع و بدون آمادگی (مثال اول) ب: در هوا ج: هنگامی که کامپیوتر عملکرد دیگری هم دارد، بدون ایجاد وقفه در برنامه ای
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: