koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با drop

drop

فعل

US /ˈdrɑːp/

drops; dropped; dropping

(فعل) افتادن، انداختن – به سطح پایین تر حرکت کردن یا پایین آمدن – متوقف کردن کار یا برنامه یا متوقف کردن فکر درباره چیزی

She dropped her keys on a table beside the door.

او کلیدش را روی میزی در کنار در انداخت.

We have to drop our prices.

مجبوریم قیمت های خود را پایین بیاوریم.

Look, can we just drop it?

ببین، آیا می توانیم بی خیالش شویم؟

(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) drop a hint غیر مستقیم پیشنهاد دادن (مثال اول) – drop dead! برو بمیر! - drop everything هر کاری را که دارید انجام میدهید را ول کنید (مثال دوم) - drop the ball خراب کاری کردن (مثال سوم)

Little by little he dropped hints, but no details.

کم کم او حرفش را غیر مستقیم رساند ولی هیچ جزئیاتی بیان نکرد.

There was no point in dropping everything and quitting.

هیچ منطقی در بی خیال شدن همه چیز و استعفا دادن وجود نداشت.

She dropped the ball, turning down their offer.

او با رد کردن پیشنهاد آن ها اشتباه کرد.

(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) drop by سر زدن به کسی - drop–in (صفت) الف: در مورد یک جایی که می توان بدون وقت قبلی به آنجا رفت ب: (در مورد ملاقات یک فرد) سر زده، بدون وقت قبلی - drop off خوابیدن - drop off something/someone کسی یا چیزی را به جایی بردن یا رساندن (مثال دوم) - drop out خارج شدن از یک کار یا فعالیت یا گروهی (دو مثال آخر)

Drop by sometime.

گهگداری سر بزن.

Can I drop you off somewhere on my way home?

می توانم سر راهم به خانه شما را تا جایی برسانم؟

He was the first to drop out of the band.

او اولین نفری بود که از آن گروه موسیقی خارج شد.

She dropped out of college.

او دانشگاه را ترک کرد.

drop

اسم

drops

(اسم) قطره – سقوط، کاهش، افت – تغییر ارتفاع از بالا به پایین

I just felt a drop of rain.

همین الان یک قطره باران احساس کردم.

We've seen a 15 percent drop in price since May.

از ماه مه شاهد افت 15 درصدی قیمت بوده ایم.

the airplane's sudden drop

تغییر ارتفاع ناگهانی هواپیما

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) a drop in the bucket/ocean یک مقدار ناچیزی - at the drop of a hat بدون تردید، فورا، بدون فکر کردن

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها