برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با die + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با die
(فعل) مردن – خراب شدن و از کار افتادن (معمولا به دلیل قطع جریان الکتریسیته) - be dying for something/to do something: تمایل خیلی زیاد به داشتن چیزی یا به انجام کاری
او بعدها در بیمارستان مرد.
My phone died and I had no way to contact you.
گوشی من خراب شد و هیچ راهی برای تماس با شما نداشتم.
I'm dying to know what happened.
من برای دانستن آنچه رخ داده است دارم می میرم.
(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) die away کم کم از بین رفتن یا کم اثر شدن - die back (در مورد گیاه) از قسمت روی زمین خشک شدن ولی ریشه زنده داشتن (مثل اتفاقی که در زمستان برای بیشتر گیاهان رخ میدهد) - die down به تدریج کم اثر شدن یا ضعیف شدن (مثال دوم) - die hard برای مدت زیادی دوام آوردن - die laughing از خنده روده بر شدن، خیلی خندیدن - die of (something) بر اثر چیزی میدن (مثال سوم)
آن صدا سرانجام قطع شد.
The wind died down in the evening.
باد هنگام غروب به تدریج ضعیف شد.
عمه من به دلیل سرطان فوت کرد.
(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) die off مردن یکی پس از دیگری - die on the vine در همان ابتدا شکست خوردن - die out به تدریج ناپدید شدن یا از بین رفتن - to die for بسیار با ارزش بودن - the die is cast برای اینکه بگویید که تصمیمی قطعی و غیر قابل تغییر است
She had hair to die for.
او موهای خیلی قشنگی داشت.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: