برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با wall + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با wall
(اسم) دیوار - back is to/against the wall تحت فشار بودن برای انجام کاری بدون شکست - climbing the walls همچنین به معنی ناراحت بودن از اینکه شما انرژی زیادی دارید ولی کاری را که می خواهید و منتظر آن بودید را نمی توانید انجام دهید (مثال سوم)
the Great Wall of China
دیوار بزرگ چین
The walls have ears.
دیوارها گوش داند.
Being stuck at home all weekend had me climbing the walls.
تمام آخر هفته در خانه بودن مرا ناراحت کرده بود.
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) drive (someone) up a/the wall عصبانی یا دیوانه کردن کسی - fly on the wall بقیه را تحت نظر داشتن، فال گوش ایستادن (مثال اول) - go to the wall هر تلاشی را به کار بستن تا به چیزی برسید یا برنده شوید و ... - hit a/the wall به هدف نرسیدن مخصوصا بعد از تلاش زیاد (مثال دوم)
I wish I could be a fly on the wall when she tells him she's pregnant.
آرزو می کنم می توانستم وقتی او به آن پسر می گوید که حامله است، گوش دهم.
Her tennis career hit a wall after the injury.
کار او در تنیس بعد از آن مصدومیت به هدف خود نرسید
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) the writing/handwriting is on the wall یا see/read the writing/handwriting on the wall برای اینکه بگویید اتفاق بدی احتمالا به زودی رخ خواهد داد یا چیزی از بین خواهد رفت (مثال اول) - up against a/the wall در یک موقعیت یا شرایط خیلی بد بودن
The writing is on the wall for old manufacturing industries.
احتمالا به زودی صنایع تولیدی قدیمی از بین خواهند رفت.
wall
فعل
walls; walled; walling
(فعل) wall in محاط شدن یا احاطه شدن با دیوار یا چیزی شبیه به دیوار (مثال اول) – wall off جلو کردن بخش ها با دیوار (مثال دوم) - wall up ورودی جایی را با سنگ یا دیوار و غیره پر کردن
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: