برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با store + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با store
(اسم) فروشگاه (مثال اول) – انبار (مثال دوم) – مقدار زیادی از چیزی که برای استفاده در آینده ذخیره شده است (مثال سوم و چهارم)
یک فروشگاه چای/اسباب و اثاثیه/حیوان خانگی
the food stores
انبارهای غذا
a store of information
ذخیره اطلاعات
the weapons stores
ذخایر صلاح
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) اهمیت، ارزش (معمولا به صورت ترکیب بکار می رود – دو مثال اول) - in store آماده، مهیا، قرار است در آینده نزدیک رخ دهد (دو مثال آخر)
He sets/lays great store by his appearance.
او اهمیت بسیار زیادی به ظاهرش می دهد. (اصطلاح set/lay great store by)
I to put too much store by her opinions.
من به نظرات او اهمیت زیادی می دهیم.
We don't know what life holds in store for us.
ما نمی دانیم زندگی برای ما چه چیزی مقرر کرده است.
You never know what's in store for you.
تو هرگز نمی دانی در آینده برای تو چه رخ میدهد.
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) mind the store مسئولیت جایی را بجای شخص یا رئیس اصلی آن بر عهده گرفتن (مثال اول)
store
فعل
stores; stored; storing
(فعل) ذخیره کردن، انبار کردن (دو مثال اول) - store up الف: به مشکلات موجود نپرداختن با این تفکر که پرداختن به آن ها باعث مشکلات بعدی میشود (مثال سوم) ب: ذخیره کردن چیزی برای استفاده در آینده
We do not have adequate space to store your documents.
ما فضای کافی برای ذخیره کردن اسناد شما نداریم.
to store data/information
ذخیره کردن اطلاعات
What's happening today is storing up major problems for the future.
آنچه امروز در حال وقوع است، تلنبار کردن مشکلات بزرگ برای آینده است. (حل مشکلات اساسی را به آینده موکول کرده اند و امروز دچار مشکل شده اند)
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: