
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
فقط تا 31 خرداد امکان خرید با 40% تخفیف وجود دارد
معنی و مثال با color - دیکشنری مفهومی کوبدار
ترجمه و تحلیل color
(اسم – در بریتیش به این صورت نوشته می شود: colour) رنگ - people of color یعنی رنگین پوست (بیشتر در جوامع سیاه پوست کاربرد دارد) – رنگ و رو داشتن مثلا بعد از یک دوره بیماری
The dress comes in blue, green, red, and other colors.
این لباس در آبی، سبز، قرمز و سایر رنگ ها عرضه می شود (یا وجود دارد).
We need to protect the rights of people of color.
نیاز داریم تا از حقوق رنگین پوستان دفاع کنیم.
She’d been ill for a while, but when I saw her last Friday, she had good color.
او برای مدتی مریض بود ولی وقتی او را در جمعه گذشته دیدم، رنگ و روی خوبی داشت.
color
فعل
colors; colored; coloring
(فعل) رنگ کردن، رنگ زدن (مثال اول) – (درمورد صورت) از خجالت سرخ شدن – در مورد چیزی که روی نظر شما اثر منفی میگذارد (مثال دوم) - color sth in رنگ کردن درون چیزی (مثال سوم)
فقط تا 31 خرداد امکان خرید با 40% تخفیف وجود دارد
ارسال پستی کلیه آموزشهای برق، دوربین مداربسته، دربازکن تصویری و صوتی و نور مخفی به صورت یکجا با تخفیف ویژه. برای اطلاع از شرایط از طریق این لینک با ما ارتباط بگیرید.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: