معنی فارسی و جمله با wrap + تلفظ صوتی

If you wrap yourself in this blanket, you will stay warm.

اگر خودت را با این پتو بپوشانی، گرم خواهی ماند.

She wrapped a scarf around her neck.

او یک شال دور گردنش پیچید.

His arms were wrapped around her waist.

دستان او دور کمر آن دختر پیچیده شده بود.

He wrapped a bandage around my injured wrist.

او دور مچ آسیب دیده من یک بانداژ پیچید.

She has always been able to wrap her parents around her little finger.

او همیشه قادر است که کنترل کاملی روی والدینش داشته باشد.

It’s getting late – let’s wrap it up.

دارد دیر می شود – بیایید این را تمام کنیم.

You don't have to finish the candy – we can wrap it up and save it for later.

مجبور نیستید که این آب نبات را تمام کنید – ما می توانید آن را بسته بندی کرده و برای بعد نگه داریم.

I got so wrapped up in her during the relationship that it felt like I had lost a part of myself.

در طول آن رابطه من آنچنان درگیر او شدم (به او علاقه مند شدم) که احساس کردم بخشی از وجودم را گم کرده ام.

a silk/woolen wrap

یک روپوش ابریشمی/پشمی

a gift wrap

کاغذ کادو

a bubble wrap

پلاستیک حبابی (ورقه هایی از جنس پلاستیک که درون آن حباب های هوا وجود دارد و از محتوای بسته بندی در برابر ضربه محافظت می کند)

a leg wrap

بانداژ پا