برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با perspective + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با perspective
(اسم) چشم انداز، بعد (دو مثال اول) – روشن بینی اوضاع و شرایط به طوری که اهم را از غیر اهم تشخیص دهید
He brings a new perspective to the job.
او بعدی جدیدی بر این کار افزود.
She helped him put his life in proper perspective.
به او کمک کرد که زندگی اش را در چشم انداز مناسبی قرار دهد.
With more study and experience, you maybe gain some perspective.
با مطالعه و کسب تجربه بیشتر، شاید کمی روشن بینی بدست بیاورید.
I think Sara has lost all sense of perspective.
به نظر من سارا حس روشن بینی را کاملا از دست داده است.
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) زاویه یا مسیری که کسی به چیزی می نگرد (مثال اول) – ژرف نمایی در نقاشی یا در ترسیم به صورتی که دوری و نزدیکی و عمق اشیا در آن مشهود باشد –in/into perspective همچنین به معنی: با آگاهی از ارزش، اهمیت یا مفهوم واقعی چیزی (مثال آخر)
From this perspective, the city looks peaceful.
از این زاویه، شهر آرام به نظر می رسد.
the artist’s use of perspective
استفاده این هنرمند از ژرف نمایی
Let's try to talk about both sides of the issue and put it in perspective.
بیا درباره هر دو جنبه این موضوع حرف بزنیم و با آگاهی از اهمیت واقعی آن به آن بپردازیم.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: