koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با firm

firm

اسم

US /ˈfɚm/

firms

(اسم) شرکت، کارخانه، کسب و کار

a law firm

کسب و کار قانونی

She set up her own software firm.

او شرکت نرم افزاری خودش را به راه انداخت.

firm

صفت

firmer; firmest

(صفت) محکم، ثابت، مطمئن – قوی – نظر یا عقیده مطمئن و راسخ

The rocks were wet, and we couldn’t get a firm footing.

صخره ها خیس بودند و نمی توانستیم جا پای محکم (مطمئن) اتخاذ کنیم.

a firm body

یک بدن قوی

a firm believer in the Constitution

یک اعتقاد راسخ به قانون اساسی

(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) قاطع، سخت گیر - hold firm از تغییر خودداری کردن - stand firm از تغییر دادن تصمیم و غیره خودداری کردن – firmly (قید) محکم، به صورت محکم (مثال سوم) – firmness (اسم) محکم بودن

A new teacher has to be firm with her students.

یک معلم جدید باید با دانش آموزانش قاطع باشد.

The judge stood firm in his ruling.

قاضی از تغییر تصمیم خود خودداری کرد.

The crowd was firmly behind him.

جمعیت محکم پشت سر او ایستادند. (حمایت کردند)

firm

فعل

firms; firmed; firming

(فعل) نهایی کردن (مثال اول) – سفت کردن چیزی مانند عضلات بدن با تمرین (مثال دوم و سوم) – firming (صفت) سفت کننده

to firm up our plan

نهایی کردن برنامه خود

to firm the soil

خاک را سفت کردن

the best ways to firm up your stomach muscles

بهترین راه برای سفت کردن عضلات شکم

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها