koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با wet

wet

صفت

US /ˈwɛt/

wetter; wettest

(صفت) خیس، تر – بارانی – (در مورد رنگ یا سیمان و ...) خشک نشده، خیس، تر (مثال سوم)

My hair is still wet.

موهای من هنوز خیس است.

It's wet outside.

هوا بیرون بارانی است.

The paint's still wet.

رنگ هنوز تر است.

(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) منطقه ای که در آن خرید و فروش نوشیدنی های الکلی مجاز است – تر بودن پوشک بچه (مثال اول) - all wet کاملا نادرست، کاملا اشتباه (مثال دوم) - get your feet wet آشنا شدن یا امتحان کردن کاری - wet behind the ears جوان و بی تجربه – wetness (اسم) تری، خیسی، رطوبت (مثال آخر)

The baby is wet.

بچه خیس کرده است.

If you think that prices will come down, you're all wet.

اگر تو فکر می کنی که قیمت ها پایین می آید، کاملا اشتباه می کنی.

I felt the wetness of my damp clothes against my skin.

من خیسی لباس های تر خود را روی پوستم احساس کردم.

wet

فعل

wets; wet or wetted; wetting

(فعل) خیس کردن (معمولا به صورت ناخواسته) - wet your whistle نوشیدنی خوردن - the wet (اسم) هوای بارانی

He still sometimes wets his bed/pants/himself.

او هنوز بعضی اوقات رخت خوابش را خیس می کند/شلوارش را خیس می کند/خودش را خیس می کند.

He wet a finger.

او یک انگشتش را خیس کرد.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها