koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با judge

judge

اسم

US /ˈʤʌʤ/

judges

(اسم) قاضی، داور (مثال اول) – کسی که برای قضاوت کردن خوب است یا برای نظر دادن مناسب است (مثال دوم و سوم)

a High Court judge

یک قاضی دادگاه عالی

I don't think we should trust her. Let me be the judge of that.

فکر نمی کنم باید به او اعتماد کنیم. بگذارید من این قضیه را داوری کنیم.

She is a good judge of character.

او آدم خوبی برای قضاوت کاراکتر است. (می تواند بد یا خوب بودن کاراکتر را تشخیص دهد)

judge

فعل

judges; judged; judging

(فعل) قضاوت کردن، نظر دادن، داوری کردن

It’s hard to judge how old he is.

سخت است که قضاوت کنیم او چند سال دارد.

What gives you the right to judge people?

چه کسی به شما حق داده است که مردم را قضاوت کنید؟

judge a contest

داوری کردن یک رقابت (برنده و بازنده را تعیین کردن)

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها