برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با bill + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با bill
(اسم) قبض – پول کاغذی، اسکناس (مثال دوم) – لایحه (مثال سوم)
She always pays her bills on time.
او همیشه قبض های خود را به موقع پرداخت می کند.
اسکناس ده دلاری
چطور یک لایحه به یک قانون تبدیل میشود؟
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) یک اعلامیه یا تبلیغ کاغذی (مثال اول) - Post No Bills. هیچ تبلیغی را روی دیوار نصب نکنید. - be on the bill اجرا کردن در یک نمایش (مثال دوم) - head/top the bill مهمترین بازیگر در یک نمایش - fill the bill یا fit the bill مناسب - foot the bill پول چیزی را دادن (مثال سوم) - give (someone or something) a clean bill of health اطمینان خاطر دادن در مورد سلامتی کسی یا درستی انجام کاری
A sign forbids bill-posting.
یک نشانه، چسباندن تبلیغ کاغذی را ممنوع میکند.
There are lots of big names on the bill.
افراد مشهوری اجرا خواهند داشت.
The government will no longer foot the bill if banks run into difficulty.
اگر بانک ها با مشکل روبرو شوند دیگر دولت هزینه آن ها پرداخت نمیکند.
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) منقار پرنده (beak) – پره کلاه
bill
فعل
bills; billed; billing
(فعل) قبض صادر کردن، قبض ارائه کردن (مثال اول) – تبلیغ کردن، معرفی شدن، توصیف کردن (معمولا به صورت مجهول – مثال دوم) – ثبت کردن نام کسی برای اجرای نمایش یا برای انجام کاری (معمولا به صورت مجهول – مثال آخر)
Clients will be billed monthly.
برای مشتری ها هر ماه قبض صادر خواهد شد.
a policy that was billed as an important departure for the administration
سیاستی که به عنوان یک انحراف جدی در دولت معرفی شد
He was billed to perform every night for a period of a month.
نام او برای اجرا کردن در هر شب طی یک دوره یک ماه ثبت شده بود.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: