برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با difficulty
ترجمه و جمله با difficulty
(اسم) سختی - مشکل
a patient with breathing difficulties
یک بیمار با سختی های تنفسی
They succeeded despite the difficulty of the task.
با وجود دشواری های آن کار، آن ها موفق شدند.
In 1986 he experienced financial difficulties and was forced to sell his business.
او در سال 1986 مشکلات اقتصادی را تجربه کرد و مجبور شد کسب و کارش را بفروشد.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: