koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با court

court

اسم

US /ˈkoɚt/

courts

(اسم) دادگاه، کسی یا کسانی که رای صادر می کنند – زمین بازی – دربار (جایی که پادشاه یا ملکه زندگی می کنند – مثال سوم)، درباریان (کل افراد داخل دربار)

There was a large group of protesters outside the court.

گروه بزرگی از معترضین در خارج از دادگاه حضور داشتند.

a basketball/tennis court

زمین بازی بسکتبال / تنیس

He spent a lot of time at court.

او زمان زیادی در دربار بود.

court

فعل

courts; courted; courting

(فعل) رفتاری نزدیک به ازدواج از خود نشان دادن، قصد ازدواج داشتن (مثال اول) – (در مورد حیوان) قصد قرابت جنسی نشان دادن (مثال دوم) – خوشحال کردن کسی، توجه کسی را جلب کردن - court danger/death etc جوری رفتار کردن که احتمال خطر/مرگ و غیره را بیشتر میکند (مثال سوم)

They courted for three years before getting married.

آن ها قبل از ازدواج، سه سال با هم رابطه عاشقانه خیلی نزدیک داشتند.

a pair of robins courting

جفت گیری یک جفت سینه سرخ

Anyone who refuses to evacuate is courting disaster.

هر کس که از تخلیه کردن امتناع کند دارد با جان خود بازی میکند.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها