برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با nerve + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با nerve
(اسم) عصب بدن – احساس نگرانی یا استرس (اعصاب – به صورت جمع nerves – مثال سوم) – شجاعت انجام کاری (دو مثال آخر)
the optic nerve
عصب چشمی (که مغز را به چشم وصل می کند)
a condition which affects the nerves in the back
یک بیماری که روی عصب های کمر اثر می گذارد
I need something to calm my nerves.
من به چیزی نیاز دارم تا اعصاب مرا آرام کند.
She finally found the nerve to tell him she wanted a divorce.
او بالاخره شجاعت آن را به دست آورد تا به شوهرش بگوید که طلاق می خواهد.
It took a lot of nerve to take the company to court.
شجاعت زیادی می خواست که آن شرکت را به دادگاه ببری.
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) a bag/bundle of nerves یک آدم خیلی مضطرب (مثال اول) - get on someone's nerves روی اعصاب کسی رفتن (مثال دوم) - hit/touch/strike a (raw/sensitive) nerve اشاره کردن به چیزی که کسی را آزار می دهد یا عصبانی می کند یا خجالت زده می کند
I was a bag of nerves during the interview.
من در طول مصاحبه خیلی اضطراب داشتم.
That car alarm is getting on my nerves.
دزدگیر آن ماشین دارد روی اعصاب من می رود.
You touched a raw nerve when you mentioned his first wife.
وقتی به همسر اولش اشاره می کنی او را آزار می دهی.
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) nerves of steel اعصاب فولادین
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: