koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

بخش های مختلف وب سایت کوبدار
قسمت های مختلف وب سایت آموزشی کوبدار
صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت جستجو در سایت کوبدار
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با raw

raw

صفت

US /ˈrɑː/

rawer; rawest

(صفت) پخته نشده، خام – خام (آماده نشده یا پالایش نشده یا پردازش نشده و غیره – مثال دوم) – (در مورد پوست بدن) مجروح، پوست رفته، خراشیده (مثال سوم) - touch/hit a raw nerve با زدن حرفی کسی را دلخور کردن (مثال آخر)

raw fish

ماهی خام

raw silk/steel/data

فولاد/ابریشم/اطلاعات خام

The skin on her feet had been rubbed raw.

پوست پاهایش خراشیده شده بود.

Seeing his face, Sara realized she’d touched a raw nerve.

سارا با دیدن صورت آن پسر فهمید که او را ناراحت کرده است.

(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) (در مورد هوا) مرطوب و خیلی سرد – یک فرد بی تجربه یا نابلد (خام – مثال دوم) – رکیک، وقیح (مثال آخر)

It was a raw, wintry day.

یک روز زمستانی خیلی سرد بود.

raw soldiers

سربازهای خام

raw language

زبان رکیک، حرف رکیک (پر از توهین های جنسی)

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها