عضویت عضویت در سایت

تماس تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با company

company

اسم

US /ˈkʌmpəni/

companies

(اسم) یک شرکت یا کمپانی – با کسی بودن یا کسی را به همراه داشتن (همراهی – مثال دوم) – گروهی از افراد که با هم کار می کنند یا کاری را با هم ارائه می دهند (انجمن – مثال سوم) – گروهان در دسته بندی نیروهای نظامی - part company جدا شدن، ترک کردن (مثال آخر) - two's company, three's a crowd اینکه بگویید که وقتی دو فرد عاشق میخواهند تنها باشند حضور نفر سوم ایجاد مزاحمت میکند

It is the world's largest software company.

این بزرگ ترین شرکت نرم افزاری جهان است.

It was a long trip and I was grateful for his company.

آن یک سفر طولانی بود و من از همراهی او سپاسگزارم.

She’s spending the summer as part of a touring theatrical company.

او تابستان را به عنوان عضوی از یک انجمن تئاتر سیاحتی سپری کرد.

Much has happened since we parted company.

اتفاقات زیادی بعد از جدا شدن ما رخ داده است.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها