برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با near + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با near
(حرف اضافه) نزدیک
near
قید
nearer; nearest
(قید) نزدیک (دو مثال اول) – تقریبا یا تقریبا در حال انجام کاری یا تقریبا در حالتی بودن (مثال سوم و چهارم) - (as) near as I can tell/figure طبق آنچه که من می دانم یا تا آنجا که من می دانم
We heard voices as we drew near the village.
همین که به آن روستا نزدیک شدیم، صداهایی شنیدیم. (drive near نزدیک شدن)
پایان آن جنگ نزدیک بود.
I'm as near certain as can be.
من تقریبا در حد امکان، مطمئن هستم.
A lot of the women were near tears.
بسیاری از زنان تقریبا در حال گریه بودند.
She said that as near as she can tell she'll be here by six o'clock.
او گفت که تا آنجا که می داند، ساعت 6 اینجا خواهد بود.
near
صفت
nearer; nearest
(صفت) نزدیک – شبیه (معمولا به صورت nearest و به معنی شبیه ترین – مثال پنجم) – برای اشاره کردن به سمت یا طرف یا بخش و غیره چیزی که نزدیک تر است (مثال آخر)
Her house is very near.
خانه او خیلی نزدیک است.
her nearest rival
نزدیک ترین رقیب او (کسی که در یک مسابقه پشت سر او است)
in the near future
در آینده نزدیک
near relatives
اقوام نزدیک
The lake was the nearest thing to an ocean that she had ever seen.
این دریاچه شبیه ترین چیز به اقیانوس بود که او تاکنون دیده بود.
ساحل نزدیک رودخانه (طرفی از رودخانه که گوینده در همان سمت است)
(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) تقریبا
Her victory is a near certainty.
پیروزی او تقریبا قطعی است.
near
فعل
nears; neared; nearing
(فعل) نزدیک شدن
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: