عضویت

تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با voice

voice

اسم

US /ˈvoɪs/

voices

(اسم) صدا (هر صدایی) – توصیف و بیان نظر یا حق اظهار نظر (مثال سوم) – کسی که صدای بقیه است و نظر و خواسته آن ها را مطرح می کند (مثال آخر)

I heard the murmur of voices.

من زمزمه ای از صدا ها را شنیدم.

I like your tone of voice.

من لحن صدای شما را دوست دارم. (طرز حرف زدن شما را دوست دارم)

What does one do when a government simply refuses to listen to the voice of the opposition?

آدم باید چه کار کند وقتی که دولت به راحتی از شنیدن نظر مخالفان خودداری می کند؟

The senator is the voice of poor people.

سناتور صدای مردم فقیر است.

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) توانایی حرف زدن یا خواندن - active voice (گرامر – فعل معلوم) در جمله ای که در آن فاعل کار را انجام می دهد - passive voice (گرامر – فعل مجهول) در جمله ای که در آن کار بر روی فاعل انجام می شود

She'd lost her voice.

او توانایی آواز خواندن را از دست داده بود.

The dog chased the cat.

سگ گربه را تعقیب کرد. (فعل این جمله active voice است چون فاعل (سگ) عمل تعقیب کردن را انجام داده است.)

The cat was chased by the dog.

گربه توسط سگ تعقیب شد. (فعل این جمله passive voice است چون کار (تعقیب کردن) روی فاعل (گربه) انجام شده است.)

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) find your voice/tongue الف: پیدا کردن استایل یا دید مشخص در بیان تفکر خود در قالب هنر (مثال اول) ب: دوباره توانایی حرف زدن را پیدا کردن مخصوصا بعد از یک ترس یا شوک - to give voice to توصیف چیزی برای کسی (مثال دوم) - with one voice متحد بودن و یک حرف را زدن

You've really found your voice as a writer.

تو واقعاً استایل خودت را به عنوان یک نویسنده پیدا کرده ای.

We use words to give voice to our thoughts and feelings.

ما از واژه ها برای توصیف تفکرات و احساساتمان استفاده می کنیم.

voice

فعل

voices; voiced; voicing

(فعل) گفتن یا بیان کردن چیزی

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها