برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با voice
ترجمه و جمله با voice
(اسم) صدا (هر صدایی) – توصیف و بیان نظر یا حق اظهار نظر (مثال سوم) – کسی که صدای بقیه است و نظر و خواسته آن ها را مطرح می کند (مثال آخر)
I heard the murmur of voices.
من زمزمه ای از صدا ها را شنیدم.
من لحن صدای شما را دوست دارم. (طرز حرف زدن شما را دوست دارم)
What does one do when a government simply refuses to listen to the voice of the opposition?
آدم باید چه کار کند وقتی که دولت به راحتی از شنیدن نظر مخالفان خودداری می کند؟
The senator is the voice of poor people.
سناتور صدای مردم فقیر است.
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) توانایی حرف زدن یا خواندن - active voice (گرامر – فعل معلوم) در جمله ای که در آن فاعل کار را انجام می دهد - passive voice (گرامر – فعل مجهول) در جمله ای که در آن کار بر روی فاعل انجام می شود
She'd lost her voice.
او توانایی آواز خواندن را از دست داده بود.
سگ گربه را تعقیب کرد. (فعل این جمله active voice است چون فاعل (سگ) عمل تعقیب کردن را انجام داده است.)
The cat was chased by the dog.
گربه توسط سگ تعقیب شد. (فعل این جمله passive voice است چون کار (تعقیب کردن) روی فاعل (گربه) انجام شده است.)
voice
فعل
voices; voiced; voicing
(فعل) گفتن یا بیان کردن چیزی
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: