برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با war
ترجمه و جمله با war
(اسم) جنگ
پیروز شدن/شکست خوردن در یک جنگ
the war years
سالهای جنگ
Where were you living when war broke out?
وقتی جنگ شروع شد شما کجا زندگی می کردید؟
trade war
جنگ تجاری
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) declare war رسما اعلان جنگ کردن - war of nerves جنگ روانی (مثال دوم) - war of words درگیری که در آن افراد یا گروه ها علیه هم موضع می گیرند و انتقاد می کنند
The government has declared war on drug dealers.
دولت رسما علیه فروشندگان مواد مخدر اعلان جنگ کرده است.
the continuing war of nerves between the army and the leadership
جنگ روانی ادامه دار بین ارتش و رهبریت
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: