برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با horse + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با horse
(اسم) اسب - the horses اسب مسابقات - horsesیا horsepower واحد قدرت موتور (اسب بخار)
She taught him how to ride a horse.
به او یاد داد که چطور اسب سواری کند.
He lost a lot of money on the horses.
او پول زیادی در (شرطبندی) مسابقات اسب سواری از دست داد.
a car with 275 horsepower
یک خودرو با 275 اسب بخار
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) a horse of a different color یک چیز یا یک موضوع متفاوت (مثال اول) - beat a dead horse الف: درباره مبحثی تکراری حرف زدن ب: وقت خود را برای کاری نشد هدر دادن - change horses in midstream رهبر یا سیاست خود را در مقطعی حساس عوض کردن - from the horse's mouth فرد یا منبع اصلی یک حرف - put the cart before the horse بدون در نظر گرفتن پیش نیاز کاری اقدام با انجام آن کار کردن
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: