معنی band به فارسی | دیکشنری آموزش زبان انگلیسی کوبدار
مجموعه های آموزش زبان انگلیسی کوبدار:
1: آموزش 504 واژه ضروری زبان انگلیسی 2: آموزش لغات پرکاربرد جهت شرکت در آزمون های زبان انگلیسی(اسم) گروهی از افراد که با هم کار می کنند مانند موسیقی دان ها (مثال اول) – گروه (مثال دوم) – یک حلقه یا هر چیزی از جنس پلاستیک یا فلز یا پارچه و غیره که دور چیزی قرار دارد یا بسته میشود (بند، ربان و غیره - مثال سوم و چهارم)
یک گروه موسیقی راک/جاز
a band of hunters
یک گروه از شکارچیان
a wrist band
یک مچ بند
یک ربان قرمز ابریشمی
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) لایه یا باند یا یک خط نازک یا باریک از چیزی (مثال اول) – باند در سیگنال (مثال دوم) - to beat the band خیلی واضح، بلند و غیره (مثال سوم)
band
فعل
bands; banded; banding
(فعل) band together یک گروه تشکیل دادن، جمع شدن برای کاری
banded together for protection
برای حفاظت با هم همکاری کنید