koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با solid

solid

صفت

US /ˈsɑːləd/

(صفت) محکم یا سفت، جامد (بین حالت های ماده) – بدون بریدگی یا سوراخ (مثال دوم) – خالص و ساخته شده از یک ماده خاص (مثال سوم)

Concrete is a solid material.

بتن یک ماده محکم است.

a solid object

یک شی یک پارچه

a solid gold bracelet

یک دستبند طلای خالص

(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) (در مورد رنگ) یکدست، فقط یک رنگ (مثال اول) – بدون فاصله و توقف یا پارگی (مثال دوم) - packed solid کاملا پر از جمعیت - booked solid به صورت کامل رزرو شده و تکمیل – خوب و مطمئن یا قابل اطمینان (سه مثال آخر)

One cat is black and white, the other solid black.

یک گربه، سیاه و سفید است، دیگر کاملا سیاه.

It’s not safe to pass when the lines in the middle of the road are solid.

سبقت گرفتن زمانی که خطوط وسط جاده ممتد هستند، کار ایمنی نیست.

a solid reputation

یک سابقه مطمئن

He gave a solid performance.

او اجرای مطمئنی داشت.

solid reasons

دلایل قابل اعتماد

(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) محکم و با دوام – (در هندسه) یک جسمی که طول و عرض و ارتفاع دارد (یک جسم سه بعدی مثل کُره) – solidly (قید) الف: محکم، به صورت محکم، به شکل قدرتمندی (مثال اول و دوم) ب: به صورت یکپارچه و بدون فضای خالی، بدون وقفه (مثال سوم)

The songs are solidly rooted in traditional structures.

این آهنگ به شکل قدرتمندی ریشه در ساختارهای سنتی دارد.

The building is solidly constructed with stones.

این ساختمان به شکل محکمی از سنگ ساخته شده است.

Books were packed solidly on to the shelves.

کتاب ها به صورت یکپارچه و بدون فاصله روی قفسه ها چیده شده بودند.

solid

اسم

solids

(اسم) یک ماده جامد – (در هندسه) یک جسم سه بعدی (که طول و عرض و ارتفاع دارد مثل کُره – ولی دایره چون ارتفاع ندارد یک جسم دو بعدی یا plate است) – solids غذاهایی که مایع نیستند (مثال دوم)

liquids and solids

مایعات و جامدات

She’s still too ill to eat solids.

او هنوز برای خوردن غذای جامد، خیلی مریض است.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها