koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با white

white

صفت

US /ˈwaɪt/

whiter; whitest

(صفت) سفید – سفید پوست – خالی، نانوشته (مثال سوم)

a white dress

لباس سفید

She was white.

او سفید پوست بود.

white space on the page

فضای خالی صفحه

(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) (در مورد چای و قهوه) همراه با شیر یا خامه - a white Christmas کریسمس برفی – whiteness (اسم) سفیدی

the whiteness of her skin

سفیدی پوست او

white

اسم

whites

(اسم) لباس سفید – whites همچنین به معنی لباس سفید مربوط به کاری یا مربوط به ورزش است (مثال دوم و سوم)

In some countries it is traditional for a bride to wear white.

در برخی از کشورها مرسوم است که عروس لباس سفید بپوشد.

a girl in tennis whites

یک دختر در لباس سفید تنیس

The medical team was all in hospital whites.

تیم پزشکی همگی لباس سفید بیمارستان به تن داشتند.

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) قسمت سفید چشم، سفیدی چشم، سفیدی تخم مرغ و ... – یک فرد با نژاد سفید، سفید پوست

Later, he realized that the result was improved if the yolk and white were cooked separately.

بعدا او فهمید که اگر زردی و سفیدی تخم مرغ، جدا پخته شوند نتیجه بهتر می شود.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها