koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با slice

slice

اسم

US /ˈslaɪs/

slices

(اسم) یک لقمه از یک خوردنی، یک تکه کیک و غیره (دو مثال اول) – بخشی از چیزی (مثال سوم) – توپ را در ورزش های مانند گلف یا تنیس طوری ضربه زدن که مسیر را به صورت اریب و منحنی شکل طی کند (مثال آخر)

a slice of bread

یک لقمه نان

a slice of cake

یک تکه کیک

We'd both take an equal slice of the profit.

ما هر دو یک بخش مساوی از سود را از آن خود می کنیم.

a wonderful backhand slice

یک ضربه منحنی وار شگفت انگیز با پشت راکت

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) a slice of life یک داستان یا فیلم که نشان دهنده یک زندگی معمولی است - a slice of the pie بخشی از یک پول

slice

فعل

slices; sliced; slicing

(فعل) چیزی را با چاقو و امثال آن بریدن یا به بخش هایی تقسیم کردن (سه مثال اول) – چیزی را با حذف کردن بخش هایی از آن کوچک تر کردن

sliced bread

نان بریده شده

Slice the onion into rings.

پیاز را حلقه حلقه ببرید.

She sliced up a banana.

او یک موز را به چند قسمت برید.

(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) توپ را طوری شوت کردن یا ضربه زدن که به صورت منحنی حرکت کند (مثال اول) – سریع و آسان میان آب یا در هوا یا از میان چیزی حرکت کردن (مثال دوم) - any way you slice it یا no matter how you slice it اینکه بگویید که حقیقت چیزی با نوع گفتن شما یا بسته به موقعیت تغییر نمی کند (هر طور که به قضیه نگاه کنید – مثال آخر)

Sara sliced his ball into the water to the right of the green.

سارا توپش را منحنی وار به داخل آب در سمت راست چمن انداخت.

The harsh winter winds were slicing past them and it felt like it was tearing their skin.

بادهای سخت زمستانی به سرعت از کنارشان عبور می کرد و این حس را داشت که گویی پوست بدنشان را پاره پاره می کند.

The news is not good any way you slice it.

این خبر هر طور که به آن می نگری خوب نیست.

(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) slice and dice بخش بخش کرده چیزی تا بهتر آن را بررسی کنید یا روش دیگری را اتخاذ کنید (مثال اول) - slice off چیزی را با بریدن برداشتن (مثال دوم) - the best/greatest thing since sliced bread خیلی خوب، خیلی مفید – slicer (اسم) برش دنده

You can slice and dice the news any way you like.

تو می توانی هر طور که دوست داشتی این خبر را بخش بندی کنی.

Slice a piece off.

یک تکه را بردار.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها