برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با skin + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با skin
(اسم) پوست بدن انسان یا حیوان یا پوست میوه و غیره
skin cancer
سرطان پوست
a rug made from the skin of a lion
قالیچه ای ساخته شده از پوست یک شیر
the rough skin of a shark
پوست سخت یک کوسه
potato skin
پوست سیب زمینی
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) skin (مربوط به یک فرد) زود رنج/پوست کلفت (نقد پذیر، کسی که به راحتی عصبانی یا ناراحت نمی شود - مثال اول) - by the skin of your teeth تنها با اختلاف بسیار اندکی در زمان یا مکان یا مقدار (مثال دوم) - get under your skin الف: عصبانی کردن یا ناراحت کردن (مثال سوم) ب: درک کردن یا پذیرفتن چیزی که قبلا نظر مثبتی در خصوص آن نداشتید
He has a thin skin and lacks determination – he's certainly not suitable to be a journalist.
او زود رنج و فاقد اراده است – مطمئنا مناسب روزنامه نگار بودن نیست.
He escaped by the skin of his teeth.
او میلیمتری گریخت.
I just can't stand Sara's voice, so everything she says gets under my skin.
من اصلا نمی توانم صدای سارا را تحمل کنم و هر چیزی که می گوید مرا عصبانی میکند.
skin
فعل
skins; skinned; skinning
(فعل) پوست کندن یک حیوان یا میوه و غیره - skin (someone) alive پوست کسی را کندن، کسی را به شدت تنبیه کردن (مثال سوم)
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: