koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با seed

seed

اسم

US /ˈsiːd/

seeds

(اسم) دانه، بذر – شروع یا دلیل چیزی (مثال دوم) – رنک یا سید در ورزش که باعث می شود در یک ترنومنت، تیم ها یا بازیکنان قدرتمند در ابتدای رقابت ها به هم برخورد نکنند (در ترجمه: بازیکن، تیم – مثال سوم)

Sow the seeds about four centimeters deep.

این دانه ها را چهار سانتی متر زیر زمین بکارید.

A good defense lawyer knows how to plant these little seeds of doubt in the minds of jurors.

یک وکیل مدافع خوب می داند که چطور بذرهای کوچک تردید را در ذهن هیئت منصفه بکارد.

The top seed won the tournament.

بهترین بازیکن برنده مسابقات شد.

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) تمام فرزندا و نوه ها و غیره یک مرد – اسپرم یا منی - go to seed یا run to seed الف: دانه تولید کردن ب: جذابیت خود را از دست دادن یا تاثیر خود را از دست دادن و غیره به دلیل افزایش سن یا عدم مراقبت

The lettuces had all run to seed.

کاهو ها همه دانه کرده بودند.

The old central bus station is going to seed.

این ایستگاه اتوبوس مرکزی قدیمی قابلیت خود را از دست داده است.

seed

فعل

seeds; seeded; seeding

(فعل) دانه کاشتن (مثال اول) – دانه تولید کردن – دانه یک میوه یا سبزی را درآوردن (مثال دوم) – سید بندی کردن یک بازیکن یا یک تیم - seed itself (مربوط به یک گیاه) از دانه های خود دوباره رشد کردن و پخش شدن

a newly seeded lawn

چمن به تازگی بذر کاشته شده

Wash, cut, and seeds the apples into small pieces.

سیبها را بشویید، ببرید و دانه های آن را بردارید و به قطعات کوچک تقسیم کنید.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها