عضویت عضویت در سایت

تماس تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با model

model

اسم

US /ˈmɑːdl̟/

models

(اسم) مدل (کپی کوچک از چیزی که کشیده شده یا ساخته شده – مثال اول) – یک نوع یا ورژن خاص از یک محصول (مثال دوم) – مدلی که برای محاسبه چیزی یا نحوه عملکرد چیزی و غیره استفاده می شود

I used to build model airplanes.

من قبلا مدل هواپیما ها را می ساختم.

We couldn't afford one of the fancy TVs and had to buy the standard model.

ما نتوانستیم از پس هزینه آن تلویزیون گران برآییم و مجبور شدیم نوع متعارف آن را بخریم.

Scientists are building computer models of the ocean currents.

دانشمندان در حال ساخت مدل های کامپیوتری از جریانات اقیانوسی هستند.

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) نمونه یا الگوی خوب از چیزی – (در صنعت مد) مدل – کسی که از روی او نقاشی کشیده می شود یا از او عکس گرفته می شود و سایر کارهای هنری

a model farm

یک فرم نمونه

male models

مدل های مرد

an artist's model

مدل یک هنرمند

model

صفت

(صفت) نمونه یا الگوی خوب

a model parent

یک والدین نمونه

She's a model wife.

او یک همسر نمونه است.

model

فعل

models; در آمریکایی modeled ,یا در بریتیش modelled; در آمریکایی modeling ,یا در بریتیش modelling

(فعل) مدل سازی کردن چیزی (مثال اول) – کپی کردن یا طراحی کردن از روی چیزی (مثال دوم و سوم) – به عنوان مدل کار کردن (مثال آخر)

They used a computer to model the possible effects of global warming.

آن ها از یک کامپیوتر استفاده کردند تا تاثیرات احتمالی گرامایش زمین را مدل سازی کنند.

The church was modeled after a French design.

این کلیسا از روی یک طرح فرانسوی طراحی شده است. (معمولا در این معنی، واژه model با حروف اضافه ای چون after یا on یا upon همراه می شود)

Even its uniforms are modelled on those of the Royal Navy.

حتی یونیفورم های آن از روی یونیفورم های نیروی دریایی سلطنتی طراحی شده است. (معمولا در این معنی، واژه model با حروف اضافه ای چون after یا on یا upon همراه می شود)

She models for the world's most successful modeling agency.

او برای موفق ترین نمایندگی مدلینگ در دنیا کار می کند.

(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) model yourself on somebody تلاش کردن برای شبیه بودن به کسی یا تلاش برای شبیه کردن چیزی به چیزی - be modelled on something طراحی شده بر اساس چیزی

She tried to model herself on her mother.

او تلاش می کند خودش را شبیه مادرش کند. (مثلا در راه و رسم زندگی)

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها