koobdar.ir

مجله اینترنتی کوبدار

صفحه اصلی
عناوین
sdds
جستجو در سایت
صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله اینترنتی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir
مجموعه ها و بسته های آموزشی ارائه شده در وب سایت کوبدار

معنی address به فارسی | دیکشنری آموزش زبان انگلیسی کوبدار

مجموعه های آموزش زبان انگلیسی کوبدار:

1: آموزش 504 واژه ضروری زبان انگلیسی 2: آموزش لغات پرکاربرد جهت شرکت در آزمون های زبان انگلیسی

address

اسم

US /ˈæˌdrɛs/

addresses

(اسم) آدرس (دو مثال اول) – یک سخنرانی رسمی مقابل حاضرین (مثال سوم) - keynote address سخنرانی که معمولا توسط کاندیداهای ریاست جمهوری و غیره برگذار شده و حاوی نکات کلیدی و اصلی بحث مورد نظر است - form/style/mode/term of address عنوان یا نام مناسب هنگام حرف زدن یا نامه نوشتن (مثال آخر)

What’s your new address?

آدرس جدید شما چیست؟

a Web address

یک آدرس اینترنتی

She gave an address to the people.

او برای مردم سخنرانی کرد.

These polite titles are now used as intimate forms of address between a couples.

این عناوین مودبانه اکنون به عنوان حرف های خودمانی بین زوج ها استفاده می شود.

address

فعل

US /əˈdres/

addresses; addressed; addressing

(فعل) نام و (یا) آدرس یک فرد یا یک محلی را روی یک پاکت نامه یا بسته یا درخواست کتبی و غیره نوشتن (دو مثال اول) – با کسی یا گروهی حرف زدن (مثال سوم) – استفاده کردن از نام یا عنوان خاصی هنگام صحبت کردن با کسی یا نوشتن برای او (معمولا با as همراه است – مثال آخر)

That letter was addressed to me.

آن نامه به آدرس من نوشته شده بود.

Address your application to the Manager.

درخواستت را برای مدیریت بنویس.

She ignored most of the people in the room, addressing only the man who was sitting next to her.

او بیشتر افراد داخل اتاق را نادیده گرفت و فقط با مردی که کنارش نشسته بود حرف میزد.

He likes to be addressed as "Sir".

او دوست دارد با عنوان آقا خطاب شود.

(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) مستقیم به کسی خطاب کردن، چیزی را مستقیم به کسی گفتن (مثال اول) – سخنرانی کردن – به چیزی توجه کردن یا به آن پرداختن (مثال دوم) - address (oneself) to (someone or something) روی یک مشکل یا موضوع خاصی متمرکز شدن (مثال آخر)

She never addressed him directly.

او هرگز او را به طور مستقیم با او حرف نزد.

Chapter 10 addresses the problem of funding.

فصل دهم به مشکل تامین مالی میپردازد.

I needed to address myself to the burst pipe in my basement.

من میبایست روی موضوع ترکیدگی لوله در زیرزمین متمرکز میشدم.