koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

بخش های مختلف وب سایت کوبدار
قسمت های مختلف وب سایت آموزشی کوبدار
صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت جستجو در سایت کوبدار
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با toe

toe

اسم

US /ˈtoʊ/

toes

(اسم) انگشت پا – بخش جلویی یک جوراب یا کفش، پنجه (مثال دوم) – هر چیز انگشت مانند - dip/put/stick a toe in/into something امتحان کردن قبل از تصمیم گیری اصلی (مثال سوم) - from top to toe از سر تا پا

your big toe

انگشت بزرگه پا

the toe of her shoe

پنجه کفش او

We decided to dip a toe in the computer games market.

ما تصمیم گرفتیم که بازار بازی های کامپیوتری را امتحان کنیم.

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) keep (someone) on their toes هشیار کردن یا هشیار نگه داشتن - make your toes curl باعث ایجاد احساس خیلی بدی شدن (مثال اول) - step on someone's toes کسی را ناراحت کردن

Her story about the disastrous wedding made everyone's toes curl.

داستان او در خصوص آن عروسی فاجعه بار باعث شد به همه احساس بسیار بدی دست دهد.

toe

فعل

toes; toed; toeing

(فعل) چیزی را با نوک پا یا نوک کفش لمس کردن یا زدن - toe the line کار یا مسئولیتی را انجام دادن

Gail realized that she had to toe the line if she wanted to keep her job.

گیل فهمید که اگر می خواهد کارش را حفظ کند باید به وظایفش عمل کند.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها